تولی وتبری
13ام آذر, 1396#تولی_تبری تولّی بر وزن ترقّی مصدر باب تفعّل از ماده «ولی» و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولیّ خود قرار دادن است. «ولیّ» در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنانکه مصدر آن «ولایت» نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی استعمال شده است. بنابراین تولّی هم می تواند به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن باشد و هم می تواند به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. اما با توجه به موارد استعمال این کلمه در آیات و روایات می توان گفت که دوستی و سرپرستی لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ چرا که دل سپردن مقدمه سرسپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد نمی تواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید تسلیم او گردد.2
«تبرّی» نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده «برء» و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن و دوری گزیدن آمده است.3 در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفته اند:
تولّی و تبرّی؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید. پی نوشتها:
2 .ر.ک: ابی الفصل جمال الدین محمد بن مکرم (ابن منظور)، لسان العرب، ج15، ص407، ماده «ولی»؛ احمد بن محمد بن علی المقری الفیّومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص 673-672؛ علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ج5، ص6272، ماده تولی.
3 .ر.ک: احمد بن حمد بن علی المقری الفیومی، همان، ص47-46، ماده بری. علی اکبر دهخدا، همان، ج4، ص575، ماده تبری.
4 .ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص446-429.
منبع:سایت حوزه
وحدت مسلمانان
13ام آذر, 1396اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» یکی از موضوعات مهم که سؤالهای فقهی زیادی هم پیرامون آن مطرح است مسئلهی وحدت مسلمین است. مسئلهی وحدت بین مسلمانها به معنای دست برداشتن آنها از عقایدشان یا عمل به فقه دیگران نیست؛ بلکه یعنی شیعیان براساس اعتقاد و مطابق موازین فقهی خودشان عمل میکنند و گروههای دیگر مسلمان (اهل سنت) هم عقایدی دارند و فقهی دارند و فتاوایی دارند و براساس فتاوای خودشان عمل میکنند. مسئلهی وحدت مسلمین، وحدت بر سر یکسری مسائل اصلی و اصولی و مشترک موجود بین آنها برای مقابله با دشمنان مشترک است.
حضرت آیتالله خامنهای در کنفرانس وحدت اسلامی در سال 1368 فرمودهاند: «اتحاد مسلمین، به معنای انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامی و فقهی خودشان نیست.» همچنین در جایی دیگر فرمودهاند: «مسئله، مسئلهی این نیست که شیعه یا سنی، عقاید یکدیگر را قبول کنند؛ نه، هر کسی عقیدهی خودش را دارد، هر کسی تابع استدلال است و به هر عقیدهای رسید، درست است. مسئله این است که اصحابِ عقاید مختلف، بایستی به وسوسهی دشمن گوش نکنند، به جان هم نیفتند، با هم دشمنی نکنند و نسبت به هم کارشکنی نکنند.» بنابراین بحث بر سر این است که همهی مسلمانها دشمن مشترکی به نام استکبار جهانی صهیونیسم بینالملل دارند و اتحاد نیاز است و این یک مسئلهی اصلی و اصولی است و تاکتیک هم نیست؛ بلکه یک مسئلهی استراتژیک و اساسی است که مسلمانها نقاط مشترک بسیار زیادی دارند و بر سر این مسائل مشترک باید با هم متحد شوند و ید واحده باشند در مقابل دشمنان.
گاهی وقتها زمانی که بحث از وحدت میشود، برخی خیال میکنند که مثلاً شیعیان نسبت به ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و امامت ائمهی اطهار علیهمالسلام بیاعتقاد بشوند؛ نه، کسی چنین حرفی نزده است؛ بلکه بحث بر سر این است که با هم نزاع نکنند. به مسائل تفرقهانگیز نپردازند. با هم متحد و پشتیبان یکدیگر باشند. وقتی که دشمن مشترکی به یکی از کشورهای اسلامی حمله میکند، همه دست به دست هم بدهند و در مقابل او بایستند. معنای وحدت این است.